دوباره می نویسم
بالاخره پس از مدتها که سراغ نوشتن نیامده بودم در روزهایی که نزدیکترند به رفتن
باز می نویسم
از لحظاتی که در پیش و پسم پر می کنند اوراق خالی ذهنم را
تا در امتدادشان به سرزمینی دیگر گونه، از جنسی که می خواهم برسم
تا به جایی که خود خواهم آفرید؛ بی هیچ وهمی از دستی که بتاراندشان. آن سرزمین و آن موجودات، هیجان زده آفریده شدنند و من مشتاق زایششان به هیچ ترس