Saturday, December 30, 2006

اجتماعی زیستن

گستره فرهنگی ایرانیان که آمیخته ایست از مذهب اسلام ،سنت ایرانی-عربی ،فرهنگ غربی (وارداتی)و مجموعه ای ازرسوم و سنن ملل خاورمیانه در یک نگاه بیرونی (برای منی که از فاصله ای دورتر به آن می نگرم)چند تفاوت عمده با فرهنگ غرب دارد که در تمام شئون زندگی ما سایه انداخته ؛نخست اجتماعی زیستن به عنوان یک ارزش فرهنگی و کمرنگی مرز حریم های شخصی ؛آن تصویر منفی که از فردگرایی برای من ایرانی محصور در دیوارهای قطور فرهنگ محافظه کارساخته اند در حقیقت بخش کوچکی از کوه یخی است که در آب شناور است ؛ از قضا آن قسمت بیرون از آب هم نیست بلکه بخش کوچکی از قسمت درون آب است که چراغهای هدایت فرهنگی ما !!!برایمان روشن ساخته اند.اما ساختمان اصلی این فرهنگ فردگرا بر آزادی و حقوق انسانی سوار شده است ؛این که من به عنوان یک انسان بالغ دارای حریم کاملا روشن ،منطقی ،شفاف هستم .البته نه به عنوان یک سیاستمدار فرهنگی که قصد جریان سازی اجتماعی دارد که آن به نوبه خود چار چوبی متفاوت دارد که خارج از موضوع این بحث است.اما در حریم فردی ،در زندگی روز مره و در لایه های شخصی زندگی هیچ کس حق تعرض به من را ندارد هیچ نگاهی بر شانه های من سنگینی نمی کند ؛هیچ کس حق تصمیم گیری برای من را ندارد، من رها از قیود اجتماعی ،مذهبی ،سنتی ،اخلاقی ،فرهنگی مجاز هستم مسیری متناسب با خواسته های درونی خودم را "انتخاب"کنم .این نگاه آنچنان عمیق و پرر نگ است که در تمامی لایه های زندگی با هزاران صورت قابل لمس است.در شیوه عرضه محصولات ،انتخاب رشته تحصیلی،انتخاب شغل ،همسر،محل زندگی،نوع پوشش،شیوه تجارت و هر آنچه که در زندگی حرفه ای و خصوصی یافت می شود .تو دایره بسیار گسترده تری از حق انتخاب داری علاوه بر آزادی انتخاب تو ؛از سوی دیگر تنوع محصولات و شیوه ها نیز به شکل وسیعی گسترش یافته اند.امکان دسترسی به محدوده وسیعی از محصولات فرهنگی و صنعتی در کمترین بازه زمانی میسر است.نتیجه این حیات گسترده شده شاید در نخستین گامها دچار افراط و تفریط های بشود اما در دوره ای زمانی گسترده تر بی شک شکوفایی انسان را در خود خواهد یافت .چرا که انسانی که حقوقش شریف شمرده شده است می آموزد که شرافت انسانی را ارج نهد .انسانی که در بمبارانهای ایدئولوژیکی جانش را مجروح نکرده اند،می آموزد که جستجوگر باشد و شجاع و آن هنگام که میوه های درخت خود را که محصول فردیت خویش است راچید هرگز میوه های را که در بسته بندی های از پیش آماده شده اند را نخواهد پسندید.آن تعبیری که ما از اجتماعی زیستن داریم در حقیقت محصول یک فرهنگ مغرور کهنه است که نیاز به بازیابی دارد آن هم ازدرون نه از بیرون .هرگز میوه آماده ی که به دست ما بدهند ماراصاحب درخت نخواهد کردا

...ادامه دارد

1 Comments:

At 1 January 2007 at 7:54 pm, Anonymous Anonymous said...

Kind Of ...,
I think you've gone a bit far. I can see your design mentality has some sorts of impact on what you are evidencing in this society, however, you need to be a bit more paitient and see the whole picture. You have just touched the outer layer of this culture. There are inner layers which will be revealed to you once you become a profound observor.

 

Post a Comment

<< Home